؛ لازمه هدايت انسان با توجه به تأثيرپذيری انسان از نهادهای اجتماعی مختلف در طول و ابعاد زندگی خود، در صورتی انسان میتواند هدايت شود كه تمام نهادهای مؤثر بر وجود او نهادهايی باشند كه در مسير هدايت الهی او قرار گرفته باشند.
كدخبر: ۱۳۷۵۰
تاريخ: ۲۴ دي ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۲
مذهب نیوز به نقل از ایکنا _ حجتالاسلام و المسلمين ابوالفضل ساجدی، دانشيار مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمينی(ره) و مدير قطب علمی فلسفه دين كشور، با بيان اينكه صرف احساس نياز روانی نمیتواند تعيين كننده قلمرو دين باشد، اظهار كرد: ممكن است ما به برخی از احساسات خود آگاه نباشيم و يا از برخی از آنها به دليل اشتغال به مسائل مادی غافل باشيم و علاوه بر آن، اگر ما صرفاً احساس روانی را در نظر بگيريم، مشخص نيست كه يك نياز روانی تا چه حد صادق است.
وی افزود: هر احساس نياز درونی دليل وجود نيازی واقعی در انسان نيست. برای مثال، شخصی كه به سيگار احساس نياز میكند، دليل احساس نياز او، نياز واقعی سلامت بدن او به سيگار نيست، بلكه برای بدن او آسيب نيز دارد. بنابراين ما بايد راهی بيابيم تا نيازهای صادق و كاذب را از همديگر تمييز دهيم. اشكال سومی كه در رويكرد روانشناختی به دين وجود دارد، اين است كه اگر ما حتی بپذيريم كه نيازی برای انسان نياز صادق است، مانند احساس گرسنگی كه نيازی است كه غالباً مبتنی بر يك نياز واقعی است، صرف اينكه ما صادق بودن آن را پذيرفتيم، دليل نمیشود كه انسان مجاز باشد آن نياز را به هر شكل ممكنی برآورده كند، بلكه بايد روش صحيح اشباع آن را فرابگيرد.
انسانشناسی به ما میگويد كه اولاً عقل شما محدوديتهايی دارد و ثانياً اگر انسان بخواهد در اين دنيا تربيت شود، از عوامل و نهادهای مختلف همچون خانواده، مدرسه، رسانه، حكومت و ... تأثير میپذيرد و به همين دليل، انسان بايستی برنامهای هدايتی داشته باشد كه همه اين ابعاد زندگی او را پوشش دهد
ساجدی ادامه داد: بنابراين در صورتی كه منشأيی روانشناختی برای دين مطرح و قلمرو آن با حدود نياز روانی ما تعريف شود، امكان طرح اين نظر وجود خواهد داشت كه تنها هدف اين است كه آدمی به هر شكل ممكنی احساس نياز روانی خود به پرستش را ارضاء كند. اما بايد پرسيد كه اگر هدف اين باشد كه انسان فقط از دست يك احساس نياز روانی خلاص شود، چرا فرد به سراغ سرگرمیهای گوناگون نرود تا اين نياز را برآورده كند؟ و اگر قرار است آدمی اين احساس نياز روانی را حتماً به شكل پرستش برآورده كند، آيا مجاز است اين نياز را به هر شكلی برآورده كند؟
وی هر نوع پرستشی را كافی برای رسيدن به مقصود پرستش ندانست و عنوان كرد: در غير اين صورت، بتپرستی، ستارهپرستی، گاوپرستی و ... نيز بايد درست باشد، چرا كه همه اينها به گونهای پرستش است و میتواند جنبه پرستندگی روان انسان را به خود مشغول كند. پس اگر ما صادق بودن يك نياز روانی را تشخيص داديم و گفتيم كه اين نياز واقعاً يك نياز صادق است، بايد ببينيم كه چگونه اين نياز را به نحو صحيحی برآورده كنيم و اگر بخواهيم بدانيم كه اين نياز را چگونه میتوان به نحو صحيح برآورده كرد، بايد ديد كه انسان چه موجودی است كه چنين نيازی دارد. برای مثال، اگر ما بخواهيم به انسان بگوييم كه در وقت احساس گرسنگی، برای سالم ماندن چه غذايی بخورد، ابتدا بايد بدن انسان را بشناسيم و ببينيم كه سلامت بدن چگونه تأمين و تضمين میشود و كمال بدن و نقص آن چگونه حاصل میشود و در مجموع براساس شناخت وضعيت فيزيولوژيكی انسان تشخيص دهيم كه چه غذايی برای او بهتر است و چه غذايی برای او بدتر و چه غذايی برای او مضر است.
عضو هيئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) شناخت صحيح نياز انسان را به پرستش مستلزم شناخت كامل روح انسان و نيازهای روحانی او دانست و بيان كرد: اگر ما پذيرفتيم كه انسان نيازی روانی به پرستش دارد، بايد انسان و روان و روح او را بشناسيم؛ بنابراين نيازمند به انسانشناسی هستيم و در اين انسانشناسی بايد مشخص كنيم كه كمال انسان در چيست؟ آيا كمال انسان در اين است كه به خدا تقرب پيدا كند يا كمال او در اين است كه در ديگر امور پيشرفت كند؟
ساجدی با بيان اينكه دغدغه كمال و نقص انسان مقتضی پيوند او با برترين موجود است، اظهار كرد: پيوند دادن انسان با برترين موجود، يعنی خدا، نيز به نوبه خود اقتضاء دارد كه دستورات الهی را دريابيم و به آنها عمل كنيم و به همين خاطر هم هست كه ما به سراغ دين میرويم. بنابراين برای اينكه بفهميم چگونه نياز به پرستش را میتوان به نحو احسن برآورده كرد، بايد انسانشناسی و خداشناسی كنيم، اما آنچه در انسانشناسی و خداشناسی بر ما آشكار میشود، اين است كه ابزارهای شناختی انسان، به تنهايی، كافی نيست كه همه دانشهای لازم در امور هدايتی خود را بتواند به دست بياورد.
وی اضافه كرد: به همين خاطر انسان بايد به سراغ وحی برود و مبنای مراجعه به وحی هم همين است كه عقل ما در شناخت رابطه عالم فيزيك و متافيزيك، رابطه روح و بدن، رابطه فرد و اجتماع، رابطه دنيا و آخرت، كاستیهايی دارد و به دليل همين كاستیهاست كه به سراغ دين میرويم.
برای اين كه بفهميم چگونه نياز به پرستش را میتوان به نحو احسن برآورده كرد، بايد انسانشناسی و خداشناسی كنيم، اما آن چه در انسانشناسی و خداشناسی بر ما آشكار میشود، اين است كه ابزارهای شناختی انسان، به تنهايی، كافی نيست كه همه دانشهای لازم در امور هدايتی خود را بتواند به دست بياور
اين محقق و پژوهشگر فلسفه دين با اشاره به اين مطلب كه التفات انسانشناختی به امور مختلف، علاوه بر محدوديت عقل بشری، تأثير عوامل اجتماعی در زندگی انسان را نيز مشخص خواهد كرد، گفت: انسانشناسی به ما میگويد كه اولاً عقل شما محدوديتهايی دارد و ثانياً اگر انسان بخواهد در اين دنيا تربيت شود، از عوامل و نهادهای مختلف همچون خانواده، مدرسه، رسانه، حكومت و ... تأثير میپذيرد و به همين دليل، انسان بايد برنامهای هدايتی داشته باشد كه همه اين ابعاد زندگی او را پوشش دهد.
وی ادامه داد: در صورتی انسان میتواند هدايت شود كه تمام نهادهای مؤثر بر وجود او نهادهايی باشند كه در مسير هدايت الهی او قرار گرفته باشند، و الا اگر انسان فقط در امور كاملاً شخصی و فردی به سراغ خدا برود، اما در امور خانوادگی در مسير هدايت حركت نكند؛ تعليم و تربيت او و دوران و محيط تحصيلش در مسير هدايت نباشد و روابط دوستانه و حاكميتی كه در چارچوب آن زيست میكند نيز از اين هدايت به دور باشد، و يا اينكه به عكس، همه در مقابل راه الهی قرار داشته باشند، قطعاً اين انسان دچار مشكلات فراوانی در مسير هدايتی خود و در نهايت در دچار مشكلاتی در زيست خود خواهد شد.
وی در جمعبندی مطالب خود بيان كرد: اين نياز روانی ما به دين و پرستش در صورتی درست برآورده میشود كه ما انسانشناسی كنيم و با انسانشناسی درمیيابيم كه انسان محدوديتهايی در علم و عقل خود دارد و برای كمال خود نيازمند به وحی است و ثانياً چون به قول جامعهشناسان و روانشناسان نهادهای مختلف اجتماعی بر صفات و روحيات و شخصيت و ابعاد وجودی انسان مؤثر هستند، برنامهای میتواند او را در مسير خدا حركت دهد كه همه ابعاد زندگی او را پوشش دهد و اگر دينی فقط گوشهای از زيست انسان را مورد توجه قرار دهد و ساير گوشهها را ناديده بگيرد، اين توانايی را نخواهد داشت كه انسان را در گذر از مسير نهادها ياری كند؛ بلكه ممكن است آسيبهای فراوانی از ناحيه نهادهای مختلف مؤثر در فرهنگ و تربيت متحمل شود.
مدير قطب علمی فلسفه دين كشور در پايان با بيان اينكه مبتنی كردن دين بر امور روانشناختی و نفی ابعاد اجتماعی آن نمیتواند دليلی منطقی بر موجه بودن سكولاريسم در اختيار ما قرار دهد، علاقهمندان به مطالعه بيشتر در اين زمينه را به مقالهای با عنوان «قلمرو حكومتی دين» در شماره 32مجله علوم سياسی دانشگاه باقر العلوم(ع) ارجاع داد.